تفسیر نور(10جلدى)، ج7، ص: 253
پیام را ساده پنداشتند و پرسیدند: ما دربارهى احترام به والدین و مولا و اجیر قبلًا این گونه سخنان را شنیده بودیم، این پیام تازهاى نبود که پیامبر از بستر بیمارى براى ما بفرستد.
حضرت که متوجّه شد مردم عمق پیام او را درک نکردهاند، بار دیگر على علیه السلام را فرستاد و فرمود: به مردم بگو:
مُرادم از عاقّ والدین، عاق کردن رهبر آسمانى است. یا علىّ! من و تو پدر این امّت هستیم و کسى که از ما اطاعت نکند عاقّ ما مىشود.
من و تو مولاى این مردم هستیم و کسانى که از ما فرار کنند، مورد قهر خدا هستند.
من و تو براى هدایت این مردم اجیر شدهایم و کسانى که حقّ اجیر را ندهند، مورد لعنت خدا هستند.
در این ماجرا ملاحظه مىفرمایید که گرچه احسان و اطاعت از والدین یک معناى معروف و رسمى دارد، ولى در فرهنگ اسلام مسأله از این گستردهتر است.
شکر خداوند
خداوند، نیازى به عبادت و تشکّر ما ندارد و قرآن، بارها به این حقیقت اشاره نموده و فرموده است: خداوند از شما بىنیاز است. «1» ولى توجّه ما به او، مایهى عزّت و رشد خود ماست، همان گونه که خورشید نیازى به ما ندارد، این ما هستیم که اگر منازل خود را رو به خورشید بسازیم، از نور و روشنایى آن استفاده مىکنیم.
یکى از ستایشهایى که خداوند در قرآن از انبیا دارد، داشتن روحیهى شکرگزارى است.
مثلًا دربارهى حضرت نوح با آن همه صبر و استقامتى که در برابر بىوفایى همسر، فرزند و مردم متحمّل شد، خداوند از شکر او یاد کرده و او را شاکر مىنامد. «کانَ عَبْداً شَکُوراً» «2»
بارها خداوند از ناسپاسى اکثر مردم شکایت کرده است.
البتّه توفیق شکر خداوند را باید از خدا خواست، همان گونه که حضرت سلیمان از او چنین
______________________________
(1). نمل، 40؛ لقمان، 12 و زمر، 7.
(2). اسراء، 3.
تفسیر نور(10جلدى)، ج7، ص: 254
درخواست کرد: «رَبِّ أَوْزِعْنِی أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ الَّتِی أَنْعَمْتَ عَلَیَّ» «1»* ما غالباً تنها به نعمتهایى که هر روز با آنها سر و کار داریم توجّه مىکنیم و از بسیارى نعمتها غافل هستیم، از جمله آنچه از طریق نیاکان و وراثت به ما رسیده و یا هزاران بلا که در هر آن از ما دور مىشود و یا نعمتهاى معنوى، مانند ایمان به خدا و اولیاى او، یا تنفّر از کفر و فسق و گناه که خداوند در قرآن از آن چنین یاد کرده است: «حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإِیمانَ وَ زَیَّنَهُ فِی قُلُوبِکُمْ وَ کَرَّهَ إِلَیْکُمُ الْکُفْرَ وَ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْیانَ» «2»
علاوه بر آنچه بیان کردیم، بخشى از دعاهاى معصومین نیز توجّه به نعمتهاى الهى و شکر و سپاس آنهاست، تا روح شکرگزارى را در انسان زنده و تقویت کند.
شکر الهى، گاهى با زبان و گفتار است و گاهى با عمل و رفتار.
در حدیث مىخوانیم: هرگاه نعمتى از نعمتهاى الهى را یاد کردید، به شکرانهى آن صورت بر زمین گذارده و سجده کنید و حتّى اگر سوار بر اسب هستید، پیاده شده و این کار را انجام دهید و اگر نمىتوانید، صورت خود را بر بلندى زین اسب قرار دهید و اگر این کار را هم نمىتوانید، صورت را بر کف دست قرار داده و خدا را شکر کنید. «3»
نمونههاى شکر عملى
1. نماز، بهترین نمونهى شکر خداوند است. خداوند به پیامبرش مىفرماید: به شکرانهى اینکه ما به تو «کوثر» و خیر کثیر دادیم، نماز بر پا کن. «إِنَّا أَعْطَیْناکَ الْکَوْثَرَ. فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَ انْحَرْ» «4»
2. روزه؛ چنانکه پیامبران الهى به شکرانه نعمتهاى خداوند، روزه مىگرفتند. «5» 3. خدمت به مردم. قرآن مىفرماید: اگر بىسوادى از باسوادى درخواست نوشتن کرد، سر باز نزند و به شکرانه سواد، نامهى او را بنویسد. «وَ لا یَأْبَ کاتِبٌ أَنْ یَکْتُبَ کَما عَلَّمَهُ اللَّهُ» «6» در
______________________________
(1) نمل 19 ( «اورعنى» یعنى به من الهام و عشق و علاقه نسبت به شکر هایت مرحمت فرما)
(2) حجرات 7
(3) کافى باب الشکر حدیث 25.
(4) کوثر 1 2
(5) وسائل ج 10 ص 446
(6) بقره 282.
تفسیر نور(10جلدى)، ج7، ص: 255
اینجا نامه نوشتن که خدمت به مردم است، نوعى شکر نعمت سواد دانسته شده است.
4. قناعت. پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله فرمودند: «کن قنعا تکن اشکر الناس» «1» قانع باش تا شاکرترین مردم باشى.
5. یتیم نوازى. خداوند به پیامبرش مىفرماید: به شکرانهى اینکه یتیم بودى و ما به تو مأوا دادیم، پس یتیم را از خود مران. «فَأَمَّا الْیَتِیمَ فَلا تَقْهَرْ» «2»
6. کمک به محرومان و نیازمندان. خداوند به پیامبرش مىفرماید: به شکرانهى اینکه نیازمند بودى و ما تو را غنى کردیم، فقیرى را که به سراغت آمده از خود مران. «وَ أَمَّا السَّائِلَ فَلا تَنْهَرْ» «3»
7. تشکّر از مردم. خداوند به پیامبرش مىفرماید: براى تشکّر و تشویق زکات دهندگان، بر آنان درود بفرست، زیرا درود تو، آرامبخش آنان است. «وَ صَلِّ عَلَیْهِمْ إِنَّ صَلاتَکَ سَکَنٌ لَهُمْ» «4»
تشکّر از مردم تشکر از خداوند است، همان گونه که در روایت آمده است: کسى که از مخلوق تشکّر نکند، از خداوند شکرگزارى نکرده است. «من لم یشکر المنعم من المخلوقین لم یشکر الله» «5»
تلخىها هم تشکّر مىخواهد
قرآن مىفرماید: «عَسى أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ عَسى أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ» «6» چه بسیار چیزهایى که شما دوست ندارید، ولى در حقیقت به نفع شماست و چهبسیار چیزهایى که شما دوست دارید، ولى به ضرر شماست.
اگر بدانیم؛ دیگران مشکلات بیشترى دارند.
اگر بدانیم؛ مشکلات، توجّه ما را به خداوند بیشتر مىکند.
اگر بدانیم؛ مشکلات، غرور ما را مىشکند و سنگدلى ما را برطرف مىکند.
______________________________
(1). مستدرک، ج 11، ح 12676.
(2). ضحى، 9.
(3). ضحى، 10.
(4). توبه، 103.
(5). عیونالاخبار، ج 2، ص 24.
(6). بقره، 216.
تفسیر نور(10جلدى)، ج7، ص: 256
اگر بدانیم؛ مشکلات، ما را به یاد دردمندان مىاندازد.
اگر بدانیم؛ مشکلات، ما را به فکر دفاع و ابتکار مىاندازد.
اگر بدانیم؛ مشکلات، ارزش نعمتهاى گذشته را به ما یادآورى مىکند.
اگر بدانیم؛ مشکلات، کفّارهى گناهان است.
اگر بدانیم؛ مشکلات، سبب دریافت پاداشهاى اخروى است.
اگر بدانیم؛ مشکلات، هشدار و زنگ بیدارباش قیامت است.
اگر بدانیم؛ مشکلات، سبب شناسایى صبر خود و یا سبب شناسایى دوستان واقعى است.
و اگر بدانیم؛ ممکن بود مشکلات بیشتر یا سختترى براى ما پیش آید، خواهیم دانست که تلخىهاى ظاهرى نیز در جاى خود شیرین است.
آرى، براى کودک، خرما شیرین و پیاز و فلفل تند و ناخوشایند است؛ امّا براى والدین که رشد و بینش بیشترى دارند، ترش و شیرین هردو خوشایند است.
حضرت على علیه السلام در جنگ احد فرمود: شرکت در جبهه از مواردى است که باید شکر آن را انجام داد. «و لکن من مواطن البشرى و الشکر» «1» و دختر او حضرت زینب علیها السلام در پاسخ جنایتکاران بنىامیّه فرمود: در کربلا جز زیبایى ندیدم. «ما رأیت الا جمیلا» «2»
به یکى از اولیاى خدا گفته شد حقّ تشکّر از خداوند را بجا آور. او گفت: من از تشکّر و سپاس او ناتوانم. خطاب آمد: بهترین شکر همین است که اقرار کنى من توان شکر او را ندارم.
سعدى گوید:
از دست و زبان که برآید |
|
کز عهده شکرش به درآید |
بنده همان به که زتقصیر خویش |
|
عذر به درگاه خدا آورد |
|
|
|
______________________________
(1). نهجالبلاغه، خطبه 156.
|
(2). بحار، ج 45، ص 116.
|
تفسیر نور(10جلدى)، ج7، ص: 257
