روایت فرح از فرار شاه / ماهها بود خواب راحت نداشتیمساعت دو بعد از ظهر 26دی ماه بود که خبر فرار شاه از رادیو پخش شد، فریاد شادمانی مردم ایران به هوا رفت، چراغ اتومبیل ها روشن شد، برف پاکن ه به رقص درآمدند، بوق ها به راه افتاد، و غلغله شهر های ایران را برداشت.برخی عکس شاه را در اسکناس درشت پانصد تومانی و هزار تومانی سوراخ کرده بودند و بر دست گرفته بودند. جمعی نیز عکس های حضرت امام خمینی (ره) را بین سرنشینان اتومبیل ها پخش می کردند. پس از شکست جمشید آموزگار، جعفر شریف امامی و ازهاری در اداره کشور و مهار کردن خشم و نفرت مردم نسبت به حکومت پهلوی، شاه آخرین تیر خود را رها کرد و سعی کرد با انتخاب یکی از اعضای جبهه ملی که به ظاهر از مخالفان شاه باشد، خشم مردم را فرو نشاند. به همین جهت شاپور بختیار به شرط گرفتن اختیارات کامل و خروج شاه از کشور بعد از رای اعتماد مجلس به دولت، نخست وزیری را پذیرفت.سرانجام در روز 26 دی 1357 محمد رضا شاه مجبور شد ایران را به سمت کشور مصر ترک کند، و این در حالی بود که حتی نزدیک ترین حامیان و اربابانش هم از پذیرفتن او امتناع کردند. روایت فرح از فرارجریان این فرار از زبان فرح دیبا همسر شاه که در آخرین روزهای حضور شاه در ایران در کنار او و همسفر او در خروج از کشور بوده است، اینچنین نقل شده است:"عزیمت اشک آلوده محمدرضا و من در 26 دی ماه 1357 انجام شد. دخالت امریکا در امور داخلی ایران به اندازه ای رسیده بود که دیگر حتی ما را هم در جریان امور قرار نمی دادند، مثلا ژنرال رابرت هایزر مدتها بود به ایران آمده و فعالیت می کرد در حالی که ما اصلا اطلاع نداشتیم. وقتی محمدرضا فهمید ژنرال هایزر در تهران است بیشتر مشکوک شد و به من گفت: به محض اخذ رای اعتماد توسط بختیار کشور را ترک خواهیم کرد. ما در روزی که بختیار به مجلس رفته بود در فرودگاه بودیم و جریان مجلس را از طریق تلفن بی سیم گوش می کردیم."در واقع محمدرضا شاه بعد از روی کار آمدن کارتر در سال 1977، درصدد جلب رضایت او برآمد. شاه در همان دیدار نخست با رییس جمهور جدید امریکا سر تسلیم فرود آورد و متعهد شد از افزایش قیمت نفت جلوگیری کند. در این مذاکرات، شاه جای هیچ گله و شکایتی برای امریکایی ها باقی نگذاشت، به طوری که در بازگشت اعتماد به نفس خود را باز یافته و بار دیگر با خیال راحت بر تخت سلطنت تکیه زده بود.اما مشکلات اقتصادی، شدت یافتن مخالفت ها با حکومت پهلوی، به تدریج روند نهضتی ضد حکومت پادشاهی را در جامعه شدت داد که مهار آن روز به روز دشوارتر می شد. تیر خلاص حکومت پهلویدر این زمان آموزگار در کار خود فرو مانده و هویدا هم که به وزارت دربار منصوب شده بود، از هیچ گونه کارشکنی در کار دولت فروگذار نمی کرد که سرانجام با انتشار مقاله توهین آمیز نسبت به امام خمینی در روزنامه اطلاعات در 17 دی 1356، کاری ترین زهر خود را به حکومت آموزگار ریخت. این مقاله به ابتکار هویدا تهیه و شاه بر انتشار آن صحه گذاشت و حتی لحن آن را تندتر کرد. سرانجام دولت آموزگار از کار بر کنار شد و شاه شریف امامی را که مهره انگلیسی ها بود روی کار اورد تا بتواند در کنار حمایت امریکا، رضایت انگلستان را نیز جلب نماید. انتخاب شریف امامی به نخست وزیری هم هیچ یک از انتظارات شاه را بر نیاورد.اما عقب نشینی ناگهانی رژیم در برابر مخالفان و آزادی مطبوعات، به گسترش فعالیت های مخالف رژیم پهلوی شد از طرفی اقدام شتابزده رژیم در برقراری حکومت نظامی، فاجعه 17 شهریور میدان ژاله (شهدا) را آفرید. انعکاس جهانی این فاجعه رژیم را از اجرای مقررات حکومت نظامی بازداشت و تظاهرات و اعتصابات تازه ای را به دنبال آورد. تیراندازی به سوی دانشجویان و دانش آموزان در 13 آبان 1357 در دانشگاه تهران و کشته و زخمی شدن تعدادی از آن ها، تظاهرات بی سابقه ی 14 آبان را در تهران به دنبال داشت.وقتی شاه مجبور به فرار شدگسترش موج اعتصابات، کشور را به حال فلج کامل در آورد و درآمد ارزی کشور به صفر رسید. تا جایی که شاه برای خروج از بن بستی که در آن گرفتار شده بود به رهبران جبهه ملی روی آورد و قبل از همه دکتر غلامحسین صدیقی را برای مقام نخست وزیری در نظر گرفت. دکتر صدیقی پس از یک هفته مطالعه و مشورت، پاسخ ردّ داد تا اینکه شاه از شاپور بختیار دعوت کرد. بختیار این پیشنهاد را به شرط گرفتن اختیار کامل و خروج شاه از کشور بعد از رأی اعتماد مجلس به دولت پذیرفت. شاه ناگزیر، تمام شرایط را پذیرفت.شاه پس از عدم موفقیت دولت نظامی ازهاری در برقراری نظم و آرامش و رفع اعتصاب ها که اقتصاد کشور را فلج کرده بود، راه دیگری جز خروج از کشور نداشت. تشریفات مربوط به خروج شاه خصوصی و غیررسمی بود. مشایعت کنندگان، نخست وزیر، رؤسای مجلسین، وزیر دربار، رییس ستاد ارتش و گروهی از مقامات وابسته به دربار بودند. فرودگاه مهرآباد در محاصره یگان های گارد شاهنشاهی بود. در ساعت یازده و نیم صبح، شاه و همسرش، با یک هلیکوپتر وارد فرودگاه شدند.به استراحت احتیاج دارم!شاه در مصاحبه کوتاهی به خبرنگاران گفت: «مدتی است احساس خستگی می کنم و احتیاج به استراحت دارم. ضمناً گفته بودم پس از این که خیالم راحت شود و دولت مستقر گردد، به مسافرت خواهم رفت. این سفر اکنون آغاز می شود و تهران را به سوی آسوان در مصر ترک می کنم. امروز با رأی مجلس شورای ملی که پس از رأی سنا داده شد، امیدوارم که دولت بتواند هم به جبران گذشته و هم در پایه گذاری آینده موفق شود.»در آخرین روزها همسر شاه یعنی فرح کوشید تا موافقت شاه را به استعفا از مقام سلطنت و تفویض مقام نیابت سلطنت به او، طبق قانون اساسی جلب نماید. اما شاه نپذیرفت و گفت این کار مشکلی را حل نخواهد کرد. سرانجام شاه روز 26 دی 1357، فرار را بر قرار ترجیح داد. از اعضای خانواده ی سلطنتی تنها فرح مانده بود که او نیز همراه همسرش از ایران خارج شد. فرح دیبا در خاطرات خود اینچنین آورده است: "محمدرضا از آن که مجبور به ترک وطن شده بود به شدت متاثر و ناراحت بود ساعت از یک بعد از ظهر گذشته بود که ما در میان بدرقه دکتر شاهپور بختیار (نخست وزیر) دکتر جواد سعید (رئیس مجلس شورای ملی) دکتر علی قلی اردلان (وزیر دربار) و فرماندهان عالی رتبه ارتش و گروهی از رجال و شخصیت های مملکتی فرودگاه مهر آباد تهران را ترک گفتیم. "او ادامه می دهد: "محمدرضا در گفتگوی کوتاهی که پای پلکان هواپیما با خبرنگاران انجام داد گفت: برای چند روز استراحت به اسوان (مصر) می رود او اضافه کرد همان طور که در موقع تشکیل این دولت گفته بودم مدتی است که احساس خستگی می کنم و احتیاج به استراحت دارم ضمنا گفته بودم بعد از این که خیال ما راحت شود و دولت مستقر شود به مسافرت خواهم رفت و این سفر اکنون آغاز می شود. امروز با رای مجلس شورای ملی که پس از سنا داده شد امیدوارم که دولت بتواند هم در جبران گذشته و هم در قانون گذاری آینده موفق شود و برای این کار ما مدتی به همکاری و حسن وطن پرستی به معنای اشد کلمه احتیاج داریم سخن دیگری غیر از حفظ مملکت و انجام وظیفه بر اساس میهن پرستی ندارم.."ماهها بود خواب راحت نداشتیمفرح در بخش دیگری از خاطراتش می گوید: "محمدرضا بیم آن را داشت که ما به سرنوشت ژنرال داوود خان رئیس دولت افغانستان ـ که به اتفاق تمام اعضای خانواده اش اعدام شد ـ دچار شویم. خوشبختانه محمدرضا با پیش بینی درست از ماه ها قبل همه اعضای خانواده دیبا و پهلوی را به خارج فرستاده بود فرزندانم در امریکا بودند بیشتر اعضای خانواده محمدرضا هم به جز والاحضرت شمس و شوهرش در امریکا بودند و جایشان امن بود. اما من و محمدرضا ماهها بود از وحشت این که به دست انقلابیون بیفتیم خواب راحت نداشتیم".و این چنین شد که ساعت حدود چهار بعد از ظهر روزنامه های اطلاعات و کیهان با تیتر "شاه رفت" منتشر شدند. تیتر روزنامه ها از همیشه درشت تر بود. مردم روزنامه ها را بر سر، دست گرفته بودند و به یکدیگر نشان می دادند. برخی بین کلمه "شاه" و "رفت" ابرو باز کرده، با دست کلمه "در" را اضافه کرده بودند. در نتیجه تیتر روزنامه ها به صورت " شاه در رفت" خوانده می شد.
به گزارش «شیعه نیوز»، اگر نگوییم بهترین باید بگوییم یکی از بهترین کلام هایی که در کوتاه ترین حد ممکن اثرات و برکات قیام سرخ اباعبدا... الحسین علیه السلام و یاران فداکارشان را برای کل تاریخ تفسیر می کند جمله معروف امام خمینی(ره) است که فرمود: «این محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته است». هر ساله با فرارسیدن ایام سوگواری سرور و سالار شهیدان انسان می تواند با چشم خود تفسیر عملی این جمله را در نقاط مختلف جهان به نظاره بنشیند .
اتفاق مهمی که قرن ها در طول تاریخ و در هر ازمنه و امکنه ای وجود داشته و مردم برای اعتلای نام حسین(علیه السلام) و یارانش دست از پا نشناخته و شور و اشتیاقی وصف ناشدنی داشته اند. اما به راستی چگونه می توان عمق آن را نیز با تمام وجود درک کرد و معنا بخشید؟ بی شک آن چه بیشتر در مرئی و منظر انسان در محرم و صفر قرار می گیرد تجلی شور و اشتیاق حسینی است که در وجود همه آزادگان و آزاد اندیشان جهان جوشش می کند که در واقع این همان؛ «خون سیدالشهداست که خون همه ملت های جهان را به جوش می آورد». اما ورای این شور و هیجان بدون شک شعوری است که هر ساله در محرم و صفر تعالی یافته و انشاء ا... در زمان ظهور منتقم دشت کربلا به اوج شکوفایی خود می رسد. بر این اساس برخی از مبانی محرم و صفر که سبب زنده نگه داشتن اسلام گردیده است در سه محور به شرح زیر بیان می گردد:
تجلی اصول دین: محرم و صفر موسم یادآوری قیام حسینی است که در آن تجلی اصول دین خدا صورت پذیرفته است. لذا بازخوانی آن عامل مهمی برای زنده نگه داشتن و حیات مستمر اسلام می گردد. آنجا که امام معصوم عشق به خدا را جایگزین همه دوست داشتنی های بی ارزش دنیایی می کند عملاً به توحید و وحدانیت خدا شهادت می دهد، و یا با ترجیح آخرت بر دنیا اهمیت معاد را نشان می دهد، و یا با جدا کردن حق از باطل عدالت را جلوه ای دوباره می بخشد، و قصد خود را از قیام احیای سنت جدش و مرام پدرش می خواند تا امر نبوت و امامت نیز تحقق و تداوم یابد، این ها همه و همه گوشه ای از تجلی اصول دین در مکتب الهی امام حسین(علیه السلام) می باشد.
احیای فروع دین: محرم و صفر زمان مرور کردن و اقامه مرام و مسلک امام معصوم(علیه السلام) در احیای فروع دین است. همان جا که حضرت برای تبیین واقعیت دین در روز عرفه حج را رها نمود و به طرف کوفه رفت تا برای تولای "خدا، پیامبر اعظم(صلی الله علیه واله) و پدر بزرگوارش" و همچنین تبری از دشمنان ایشان دست به جهاد زده تا معارف و ارزش های اسلامی را از طریق به پا داشتن امر به معروف و نهی از منکر زنده نماید. امام حسین علیه السلام در بحبوحه جنگ دست از پیکار می کشد و به نماز می ایستد تا بگوید نماز پایه و ستون اصلی دین است. ایشان دشمنان خدا را که در برابرش صف آرایی نموده اند کسانی می خواند که شکمشان از حرام پرگشته، حق خدا، امام معصوم و بیت المال را نپرداخته و به فساد و تباهی خو کرده اند.
تازه کردن ارزش های انسانی و اسلامی: قیام سرخ حضرت سیدالشهدا علیه السلام فرای مسائل و مفاهیم دینی که در بطن خود دارد مشتمل بر معارف بزرگ انسانیت و آزادگی است. از این رو امام خطاب به دشمن و طاغوت زمان خود که به اصول و فروع دین وفادار نیست می فرماید: «اگر دین ندارید لااقل آزاده باشید». حادثه کربلا سرشار از مفاهیم بزرگ انسانی همچون؛ مجاهدت، شهادت، وفاداری، حیا، عزت نفس، گذشت، شرافت، فداکاری و... است. لذا زمانی که در اثنای مجالس پر شور محرم و صفر طی دو ماه ذکر مناقب و مصائب اهل بیت علیهم السلام مکرر و مرتب این آموزه ها که مطابق فطرت آدمی است تبلیغ و ترویج می شود با روح همه انسان ها ارتباط معنا داری پیدا می کند و انسانیت را معنایی دوباره می بخشد و از این طریق مفاهیم انسانی که دین بدان تأکید و توجه دارد در جامعه نشر یافته و سبب تازه گردانی و جاودانگی ارزش های اسلامی می شود.
سخن پایانی اینکه بعد از واقعه عاشورا تا به امروز بارها و بارها طاغوت و طاغوتیان زمان بر آن بوده اند که نام حضرت اباعبدا... الحسین(علیه السلام) و نهضت جاویدان ایشان را از بین برده و از لوح زمان پاک نمایند. لذا گاهی بر ویرانی قبر مطهر امام عزم کرده اند، یا به امام دروغ نسبت داده و سعی بر تحریف واقعیات حادثه کربلا داشته اند، در دوره ای به دنبال شخم زدن و زراعت در مرقد مطهر امام بوده و در ادوار دیگر جنایات ابلهانه بی شماری از این دست را رقم زده اند. جنایاتی که حتی قرن ها بعد و تا به امروز نیز ادامه داشته است. تا جایی که گروهی از وهابیون و وارثان واقعی مردمان عصر جاهلیت روز عاشورا را روی در و دیوار شهرهای تحت سیطره خود «یوم الفرح و السرور» تبلیغ می کنند و یااینکه عَلَم یزیدیان امروز بر دوش شیاطین داعش است به گمان آنکه بتوانند لکه ننگی که از حادثه کربلا بر پیشانی قدمای هم سلف آنها حک شده است پاک نموده و یا به خیال باطل خود اسم و رسم حسین(علیه السلام) را بر اندازند. غافل از آنکه؛ دشمنت کشت ولی نور تو خاموش نگشت/آن جلوه که فانی نشود نور خداست